مخزن گنج جملهٔ اسما ما


نور چشم تمام اشیا ما

غرق بحریم و آب می جوئیم


قطره و بحر و جود دریا ما

رند و مستیم و عاشق و معشوق


به همه اسمها مسمی ما

ما نه مائیم ما همه اوئیم


اثری چون نماند با ما ما

جام گیتی نما نموده به ما


دو جهان دیده ایم یکتاما

مه روشن به نور او باشند


تا نگوئی مگر که تنها ما

رو نهادیم بر در سید


باز گشتیم سوی مأوی ما